شازَند يكي از شهرهاي استان مركزي در كشور ايران است. در لغتنامهٔ دهخدا در شرح اين شهر آمده است: «همان ادريس آباد سابق است. نام ايستگاه راهآهن ميان سمنگان و نورآباد است كه در ۳۵۴ هزارگزي ايستگاه راهآهن اراك واقع است. كارخانهٔ قند شاهي به سال ۱۳۱۵ ه.ش به علت مساعد بودن آن ناحيه براي كشت چغندر به اين محل منتقل شد.» كه اين نشان ميدهد در حال نوشته شدن اين مطلب تنها از ايستگاه راهآهني در كنار روستاي ادريس آباد سخن رفته است. و نام شازند به شهر اطلاق نميشده است اما بعدها هنگامي كه اين روستا به شهر تبديل شد نام آن به شازند تغيير يافت. در اوايل انقلاب به دليل حساسيت روي كلمه شاه كه نام شازند از آن برگرفت شده بود نام آن به سربند كه در حقيقت دهستاني از آن شهرستان است تغيير يافت كه بعد از ۲۵ سال دوباره در صحن علني مجلس و در اعتراض نمايندهٔ آن آقاي «عزيزي» به شازند برگردانده شد. شازند شهري صنعتي است و در مسير راهآهن سراسري ايران قرار دارد. اين شهر در ۳۷ كيلومتري جنوب غربي اراك واقع شدهاست. تا ۱۳۱۶ ادريسآباد نام داشت.
استاد ابراهيم دهگان مورخ صاحب نام استان مركزي در سال 1342 شمسي درباره شازند مي نويسد:از دهات بزرگ توابع اراك و 3 هزار جمعيت دارد و كارخانه قندي در آنجا است. نام اين ده در قديم ادريس آباد بود تا آنكه راه آهن سراسري (راه جنوب)از كنار ده گذشت و ايستگاه مجاور را به مناسبت كوه مجاور كه نام آن شاهزنده بود به شازند اسم گذاري كردند و طبق بخشنامه كه دهات و شهر هاي مجاور با ايستگاهها به همان نام ايستگاه خوانده شود ده هم بنام شازند خوانده شد.
در سال 1317 خورشيدي كارخانه قندشاهي به اين ده منتقل شد و از كارخانه هاي خوب قند كشور است . ظرفيت مصرفي چغندرآن در روز به چهارصد تن مي رسيد و اكنون بواسطه تكميل شدن ماشين آلات آن به 600 تن رسيده است .
كوه شازند كه در مجاور قريه گوره زار واقع شده داراي غاري به طول 3.5 مترعرض3.5 متر وارتفاع 3 متر است كه محل توجه و زيارتگاه پارسيان بوده وراه صعب العبوري دارد كه از راه اسكان و الرج به آنجا رفت و آمد مي كنند. در بين غار مشتي شمعدان شكسته و آثار نذورات ديده مي شود. در وجه تسميه اين غار به غار شاه زند، حكايت كيخسرو را بيان مي كنند،كيخسرو پس از 60 سال سلطنت دل از دنيا بركند و آماده سفر معنوي گرديد،سران و بزرگان لشگر را در دشتي گردآورد و لهراسب را به داشتن فرّ كياني معرفي نمود و گفت آهنگ سفر معنوي دارم . دستان رستم ،گودرز،گيو،بيژن گستهم،فريبرز،طوس و هزاران از ايرانيان رو به كوه و دشت نهادند،همه رفتند جز طوس و گيو و فريبرز و بيژن كه يك شبانه روز با كيخسرو بودند. به چشمه رسيدندشب را در آنجا ماندند كيخسرو گفت فردا مرا نخواهيد ديد شما هم اينجا نمانيد ، برف خواهد باريد و شما نابود خواهيد شد.همراهان كيخسرو نشنيدند شب را ماندند صبح برخاستندشاه را نديدند، برف باريدن گرفت و همه هلاك شدند.
مي گويندآن چشمه همان است كه مستوفي آن را چشمه كيخسرودر پاي كوه راسمند ناميده و اكنون به نام بلاغ نزديك به ده هك واقع است و آن كوه كه كيخسرو در آن پنهان شده همين كوه گوره زار معروف به كوه شاه زنده و آن دشت واقع در جاپلق موسوم به برفيان است.
اما خود كلمه شازند يا شاه زند و يا شاه زنده به زبان عامه شاه زنده معروف است و مي گويند كيخسرودر اين غار پنهان و روزي فريدون وار سر از غار بيرون كشيده و دنيا را پر از فر كياني خواهد نمود. مثل اينكه اين داستان بين ايرانيان سابقه ممتدي داشته كيخسرو ملقب به شاه زنده گرديده است. در تاريخ ايران نيز به اين عنوان برخورد نموده و قصه شاه زنده مثل اينكه هويت خود را تا به عصر اسلامي حفظ كرده است.
:: برچسبها:
شازند ,
شازند اراک ,
:: بازدید از این مطلب : 899
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0